آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
مرگ بهترین راه برای راحتی ازین دنیاست ماندن پای کسی که دوستش داری قشنگ ترین اسارت زندگی است؟! الان خيلي خوشحال عشقم بهترشدانگاردنياروبهم دادن خيلي خوشحالم نميدونين چقدردوستش خيلي اگه دنياروبدن كه بيخيالش بشم دست اونوميگيرم بيخيال دنياميشم یک شنبه 8 دی 1398برچسب:, :: 10:41 :: نويسنده : goli.bnd
روزمرگم اشك راپيداكنيدروي قلبم عشق راپيداكنيدروزمرگم خاك راباوركنيد . روي قبرم لاله راپرپركنيدخانه راوقف نيلوفركنيدپيكرم راغرق درشبنم كنيدروزمرگم عشق رادعوت كنيد . بعدازمرگم خنده راسركنيدرفتنم رااي دوستان باوركنيد.
شنبه 7 دی 1398برچسب:, :: 18:44 :: نويسنده : goli.bnd
دفترشعرهايم راسفيدمي گذارم بي توبودن نوشتن ندارددرددارد تقديم به اح...ن عزيزم شنبه 7 دی 1398برچسب:, :: 18:40 :: نويسنده : goli.bnd
اري من زنده نيستم هيچ كس نگفته بودترك توموجب مرگ ميشود........ شنبه 7 دی 1398برچسب:, :: 18:38 :: نويسنده : goli.bnd
ازيه چيزدرزندگيم متنفرم كه هركي از راه رسيدخواست توزندگيم دخالت كنه اين زندگيه منه نه اونا.... جمعه 6 دی 1398برچسب:, :: 13:17 :: نويسنده : goli.bnd
من روزشنبه بهترین دوستمو از دست دادم واون روز برامن جهنم شد در مدرسه بودم زنگ اول تفریح پیشش بودم حتی در چشمانش نگاه کردم متوجه شدم از یه چیز خیلی ناراحته وزنگ خوردمابه کلاس رفتیم در کلاس برگی از طرف اون به من داده شد نوشته بودمن دیگه نمیخوام دوستم باشی گفتم چرا؟؟؟گفت چون زندگی منوتوبه هم گره خورده راست میگفت واقعازندگیمون به هم گره خورده بود اون میخواست ازم جداشه تاشایدزندگیش بهتربشه عوض شه من همیشه خوشبختیه اونومیخواستم ولی الان که خودش این طور خواسته من چیزی نمیگم چون میخوام بازم بخنده شادباشه ولی من شب وروز ازون خاطره دارم نمیتونم فراموشش کنم که دوستی که سه سال میشناسمش دوست نه اون همدم دردام بوداون توسختی توغم توشادی همیشه کنارم بودبهترین دوستم بودحتی ازخواهرم بهم نزدیک تر بود خیلی دوستش دارم همیشه وقتی ناراحت بود منم ناراحت می شدم وقتی خوشحال بود منم خوشحال میشدم اما افسوس روزگار اونو ازم گرفت زندگیموگرفت دیگه ندارمش تومدرسه بایدتحمل کنم که اون بادوستای دیگه است این منم عذاب میکشم نمیتونم پیشش باشم همیشه همه جا باهم میرفتیم میرفتیم بازارزبانکده و... یه چندبار اومدخونمون باهم روتختم دراز کشیدیم هیچ وقت روزایی که توبغلش اشک میریختم یادم نمیره خدایااخه اینم شدزندگی چیزایی که بهم داده بودجلوچشامه تمام عکساش وقتی روتختم دراز میکشم یادخاطراتش میوفتم اون رفت ولی خاطراتش مونده من موندم بایک زندگی وهزارتاخاطره اسمش دوستم است هانیه اومدوارم بازم برگرده پیشم من منتظر اون روزم که بیادپیشم بگه میخوام بازم باهم دوست باشیم منتظرم............؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دو شنبه 2 دی 1398برچسب:, :: 11:47 :: نويسنده : goli.bnd
مرگ ومردن زيباترين لحظه وداستان يك انسان است كه هيچ گاه نمي تواندان رابراي دوستانش تعريف كند...
دو شنبه 27 آبان 1398برچسب:, :: 1:54 :: نويسنده : goli.bnd
مزاري پرازگل سنگ قبري پرزرق وبرق چه دردي خوردم وقتي توبرسرش نمي ايي...
دو شنبه 27 آبان 1398برچسب:, :: 1:53 :: نويسنده : goli.bnd
فقط كسي راه زندگي رايادمي گيرد...كه به مردن فكركرده باشد.
دو شنبه 27 آبان 1398برچسب:, :: 1:50 :: نويسنده : goli.bnd
ازابشاري پرسيدم كيستي؟؟؟گفت:اشك كوه...گفتم ازچه مي نالي؟؟؟گفت:ازجدايي دوست!!!
دو شنبه 27 آبان 1398برچسب:, :: 1:47 :: نويسنده : goli.bnd
نامم راپدرم انتخاب كرد...نام خانوادگي ام رااجدادم!!!!ديگربس است راهم راخودم انتخاب خواهم كرد.
دو شنبه 27 آبان 1398برچسب:, :: 1:41 :: نويسنده : goli.bnd
شايدزندگي ان جشني نباشدكه انتظارش راداري .....اماحالاكه دعوت شده اي زيبابرقص.
دو شنبه 27 آبان 1398برچسب:, :: 1:38 :: نويسنده : goli.bnd
لاك پشت هاهم عاشق ميشن ولي تحمل دردعشق براشون راحته چون حداقل عشقشون اروم اروم تركشون ميكنه...
دو شنبه 27 آبان 1398برچسب:, :: 1:34 :: نويسنده : goli.bnd
خیانت تنهاان نیست که شب رابادیگری بگذراند...خیانت می توانددروغ دوست داشتن باشد..... شنبه 25 آبان 1398برچسب:, :: 23:34 :: نويسنده : goli.bnd
دیروزدردادگاه دلم مغزمن قاقی بود...متهم قلبنم بود...جرم من عشقم بود...عشق من یادتوبود...ایاحق من اعدام بود؟؟؟؟؟ شنبه 25 آبان 1398برچسب:, :: 23:30 :: نويسنده : goli.bnd
غلط است هرکه گویددل به دل راه دارددل من زغصه خون شددل توخبرندارد... شنبه 25 آبان 1398برچسب:, :: 23:26 :: نويسنده : goli.bnd
چترم بازباشدیابسته فرقی نمیکندبی تواسمان دلم همیشه ابریست... شنبه 25 آبان 1398برچسب:, :: 23:23 :: نويسنده : goli.bnd
وقتی دهکده ای اتش میگیردهمه دودش رامیبیننداماوقتی قلبی اتش میگیردکسی شعله اش رانمیبیند.. شنبه 25 آبان 1398برچسب:, :: 23:19 :: نويسنده : goli.bnd
اشک هااسکی سوارانی ماهرندکه اززیرچشم هاشروع به حرکت میکنند وازگونه هابامهارت میچرندمیپرندودرکنارلب هاازخظ پایان می گذرند.. شنبه 25 آبان 1398برچسب:, :: 23:3 :: نويسنده : goli.bnd
خیال میکردم عشق عروسکی است که میتوان باان بازی کردولی افسوس اکنون که معنی عشق رادرک کرده ام که خودعروسکی هستم بازیچه ی دست سرنوشت... شنبه 25 آبان 1398برچسب:, :: 22:57 :: نويسنده : goli.bnd
به نامردي نامردان قسم خوردم كه نامردي كنم درحق نامردان عالم...
شنبه 25 آبان 1398برچسب:, :: 18:28 :: نويسنده : goli.bnd
the best things about me is you... جمعه 24 آبان 1398برچسب:, :: 22:42 :: نويسنده : goli.bnd
به دعانویس گفتم جوری بنویس که حتمابییایداوپرسیدچه کسی من گفتم مرگ پنج شنبه 23 آبان 1398برچسب:, :: 14:49 :: نويسنده : goli.bnd
زندگی ده جزداردیک جزان محبته نه جزان گذشت... پنج شنبه 23 آبان 1398برچسب:, :: 14:43 :: نويسنده : goli.bnd
تنهاشادی من این است که هیچ کس نمیداند تاچه حدغمگینم... پنج شنبه 23 آبان 1398برچسب:, :: 14:40 :: نويسنده : goli.bnd
گذشته رادراغوش بگیر امادران زندگی نکن.... پنج شنبه 23 آبان 1398برچسب:, :: 14:37 :: نويسنده : goli.bnd
مامان؟لحافه من صورتی بود؟چرارنگش سفیدشده....!!!بالشم مثل پنبه نرم بودچرامثل سنگ شده...؟؟؟ بابا؟چرالامپ روروشن نکردی...؟؟؟توکه میدونستی من ازتاریکی میترسم!!! مگه داره بارون میاد...؟چراهمه جابوخاک میده...؟؟؟ اخرهفته که نیست...!!!پس چرامنوشستن؟؟؟عشقم اروم باش.....چراگریه میکنی؟؟؟چراوقتی زنده بودم ارزشمونفهمیدی؟؟؟!!! پنج شنبه 23 آبان 1398برچسب:, :: 14:24 :: نويسنده : goli.bnd
من شادوخندانم غیراززمانی به نام {همیشه} دو شنبه 13 آبان 1398برچسب:, :: 20:12 :: نويسنده : goli.bnd
می کوشم غمهایم راغرق کنم.امابی شرف هایادگرفته اندشناکنند..... دو شنبه 13 آبان 1398برچسب:, :: 20:5 :: نويسنده : goli.bnd
![]() ![]() |